نشست یازدهم بهمن، به جناب هایزنبرگ اختصاص داشت. در این جلسه ضمن اینکه درمورد ابعاد مختلف زندگی هایزنبرگ صحبت شد، به شرایط سیاسی اجتماعی نیمهی اول قرن بیستم در آلمان و چگونگی پیوند آن با زندگی هایزنبرگ هم اشارهی کوتاهی شد. ضمنا بخشهای گزیدهای از کتاب مشهور او، جزء و کل، هم خوانده شد و در انتها کمی در مورد چیستی مکانیک کوانتومی ماتریسی و رابطهی عدم قطعیت صحبت شد. قرار شد هفتهی آینده به عنوان تکملهی نشست امروز، فیلم مستند «آلمانی خوب» در اتاق فیزیک پخش شود. این مستند به نقش هایزنبرگ در تیم هستهای هیتلر میپردازد.
ورنر کارل هایزنبرگWerner Karl Heisenberg
متولد ۱۹۰۱ در وورتسبورگ آلمان، متوفای ۱۹۷۶ در مونیخ آلمان
هایزنبرگ فرزند کوچک خانوادهای فرهنگی بود. پدرش استاد زبان و فلسفه یونان بود و پدربزرگ مادریاش مدیر دبیرستان بود. او بعد از اتمام دبستان به دبیرستان پدربزرگش رفت و در آنجا چون هم ریاضیاتش قوی بود و هم به خوبی پیانو مینواخت، دانشآموز شاخصی بود. در نهایت با کسب مقام شاگرداولی از دبیرستان فارغالتحصیل شد و در سال ۱۹۲۰ وارد دانشگاه مونیخ شد. در آنجا سه ساله دکتری گرفت و بعد برای مطالعات پسادکتری مدتی دستیار نیلز بور در کپنهاگ دانمارک شد. در سال ۱۹۲۷ استاد فیزیک نظری دانشگاه لایپزیگ شد. او جوانترین استاد دانشگاه آلمان تا آن زمان بود! هایزنبرگ یکی از اعضای پیشگام گروه کوچکی از جوانان اروپایی بود که در دههی ۱۹۲۰ مکانیک کوانتومی را پایهگذاری کردند و خودش بانی تحولات اولیه در این عرصه بود. در سال ۱۹۳۳ به خاطر ابداع مکانیک کوانتومی ماتریسی و چند کار دیگر برندهی جایزهی نوبل فیزیک شد.
هایزنبرگ در اوایل جوانیش شاهد طغیانهای اجتماعی بعد از جنگ جهانی اول در آلمان بود. با شور و اشتیاق وارد جنبش جوانان آلمان شد و دلبستگی زیادی به کشورش پیدا کرد. در سال ۱۹۳۳ که نازیها در آلمان به قدرت رسیدند، هایزنبرگ شاهد بود که بسیاری از همکارانش صرفا به دلیل آریایی نبودن یا یهودی بودن، از دانشگاه اخراج میشوند یا بعضا، مثل اینشتین، مجبور به فرار از کشور میشوند. او همواره سعی میکرد با حکومت مذاکره کند تا از این دست اتفاقات کمتر بیفتد. از طرفی امیدوار بود حکومت آلمان هر چه زودتر دست از تندروی بکشد و وضعیت عادی شود. هایزنبرگ هیچگاه به حزب نازی نپیوست اما سعی میکرد در آن شرایط وظایف علمیاش را در داخل آلمان انجام دهد. حتی زمانی که میتوانست به آمریکا برود و در آنجا به راحتی کارهای علمیاش را انجام دهد، این کار را نکرد. چرا که رها کردن جوانان آلمان در آن شرایط را جفا میدانست. به همین دلیل در آلمان ماند و رهبری علمی جوانان را ادامه داد.
با شروع جنگ جهانی دوم، سرپرستی برنامهی اصلی آلمان برای دستیابی به سلاح هستهای بر عهدهی هایزنبرگ نهاده شد. این برنامه به هیچ کدام از اهدافش نرسید. بعضی معتقدند هایزنبرگ به خاطر خطاهای محاسباتی نتوانست به اهداف این برنامه برسد و بعضی دیگر معتقدند هایزنبرگ تعمدا این برنامه را به مقصد نرساند تا بمب هستهای به دست دیوانهای مثل هیتلر نیفتد.
بعد از جنگ هایزنبرگ مدت کوتاهی در انگلیس تحت بازداشت بود، اما بعد از آزادی دوباره به آلمان برگشت و مجددا یکی از رهبران سیاست علمی آلمان شد.
هایزنبرگ بسیار سفر میکرد و در این سفرها در مورد مفاهیم فلسفی مکانیک کوانتومی به سخنرانی میپرداخت.
او در ۷۵ سالگی در مونیخ درگذشت.