عصر روز 4شنبه 13م آذر ماه چهارمین نشست گروه پژوهشی علوم انسانی و هنر در قالب حلقهی شعر و داستان برگزار شد.
در این نشست که در آن دانش آموزان ، دانشآموختگان و دبیران دبیرستان علامه حلی حضور داشتند، اشعار و داستانهای افراد حاضر در جلسه خوانده شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بخشی از آثار خوانده شده در نشست در زیر آمده است:
هومن مافی:
حلینامه ( تنها چند بخش از ترجیع بند آماده است )
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جدایی ها شکایت میکند
از نیستان تا مرا ببریده اند
این دلم هر دم هوایت میکند
هر شب این روح ز پا افتاده پای
بی اجازه در سرایت میکند
قصه های خاطره انگیز را
تا سحر بر من روایت میکند
حد عشق خاطرات هفت سال
میل تا به بی نهایت میکند
رفته ام زانجا ولی حالا مگر
دل به آسانی رهایت میکند؟
بشنو از نی چون نیستانیست او
یک نیستان هم صدایت میکند
خویش را از خویش میگیرند... وای
این چه باشد کاین ولایت میکند
پای خود را توی کفشت برده هیچ
کفش خود را هم به پایت میکند
ای که گردون اینک از اقبال خوش
چرخ در سوی بقایت میکند
بشنو از نی چون نیستانیست او
یک نیستان هم صدایت میکند:
افتخار عرصه ملیست آن
چیست آن؟ علامه ی حلیست آن
در سکوت ثابت این روزگار
چیست که ثابت بماند پایدار؟
هر چه بینی زود افزون میشود
شک اگر داری بیا با من شمار
صلح و داد و اقتصاد و اتحاد
اکتشاف و اختراع و افتخار
علم و فرهنگ و سواد و دین و عشق
کلهم را گر گذاریشان کنار
هر چه را دیگر بگویی بی گمان
بیشتر گردد ز روز پیش و پار
قد و سن و وزن یک کودک که هیچ
پیچ پشت پیرمرد ریشدار
از شمار موی های سر بگیر
تا شکار قوی های جویبار
از غذای سفره های سروران
تا که خرده نان هاشان در کنار
باز هم تکرار تااریخ از ازل
تکیه بر یک مشت آواز و شعار
گر چه ما خود اختیاری داشتیم
حال قهر جبر ... سوگ اختیار
حکم شاه و دل سوار و رخ به دار
مادران تشنه خون داغدار
چون همانگونه که با افزون عمر
بیش گردد نفرت از اسفندیار
بیشتر میچسبد از بیداد غم
خواندن حالا چرای شهریار
چون همانگونه که با تعجیل مهر
ده برابر شد بهای یک دلار
چون همانگونه که گردد بیشتر
اختلاف راه دارا و ندار
چون همان گونه که بالا تر رود
خود کشی مردم جویای کار
چون همانگونه که هر چه گویمت
جمله تعدادش رود تا بیشمار
در میان نام های بیشمار
نام یک علامه حلی هم گذار
ای که می نالی کنون از نام ما
ای که میترسی ز باد کارزار
ما همه فرزند ایرانیم و بس
چوب افزونت به عقل خود سپار
بشنو از نی چون نیستانیست او
این نیستان را به یاد خود بیار
افتخار عرصه ملیست آن
چیست آن؟ علامه ی حلیست آن